نقد و نظری بر آثار دکتر مهدی محبّتی ( بخش پنجم ) پرویز راجی

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب ديدن فرماييد.

نقد و نظری بر آثار دکتر مهدی محبّتی    ( بخش پنجم )        پرویز راجی

 

بخش پنجم :

شاید او سخنی بیش از دیگران نگفته باشد. اما دیدگاه ، شیوه گفتار ، لحن بیان و زاویه نگرش او متفاوت است و از بعدی دیگر، او از بعد نقد ادبی به مسائل نگریسته ، کاری که دیگران نکرده اند یا متوجّه آن نبوده اند و یا حتّی نخواسته اند چنین نگرشی داشته باشند لذا از این جهت کار او ممتاز و کم نظیر است. سخنش را در دویست صفحه اول کتاب گفته است و الباقی دلایل و شواهدی است که برای اثبات ادعایش آورده است.

وی در بخش سوم اثر خویش به تصریح خود ، نخست مهم ترین جریان ها و رویکردهای پرکاربرد در ادب کلاسیک را مطرح کرده و سپس مجموعه قضایا ، مقوله ها و نکته های مرتبط با نقد ادبی در دو حوزه نظم و نثر را بررسی و تحلیل کرده است. اساس کار هم در وهله نخست مبتنی بر شیوه تکوینی – صوری – تاریخی بوده است و در این مقولات ، عمدتاً آثاری را انتخاب کرده است که در متن یک قضاوت تاریخی ، همگان مهر ادبی بودن بر آن ها زده باشند و اشاره دارد که پاره ای موضوعات به ناچار از گونه ای مشابهت برخوردارند. در هر حال شیوه تاریخی – موضوعی بنیاد کار قرار گرفته است. ( 37 ، 36 ، 35)

وی در مورد شیوه کار به نکته ظریفی اشاره می کند. « بسیاری از مبانی اصلی مکاتب ادبی امروز غربی در سنّت های ادبی ما هم هست و بزرگان ماهم – آگاهانه یا ناخودآگاه ، مکتوب یا نامکتوب – بخش عظیمی از ذهن و زبانشان درگیر همین قضایا بوده است با این تفاوت که غالب مباحث امروز غربی در حوزه نقد و نظریه ، استدلالی و سیستم دار است امّا در ادبیات کلاسیک ما عمدتاً استنباطی و ذهنی است » ( 38 )

همچنین اشاره می کند که « روشن است که نظام زیبایی شناختی مسلمین به صورت عام – و ایرانیان به صورت خاص – همواره بر پایه درک مبانی هنری و نقد و تحلیل آنها از طریق فراگیری اصول و قالب ها و قواعدی خاص به وسیله سنّت شفاهی و نقل سینه به سینه بوده است ( 47 ) و باز اظهار می دارد که « اصولاً مبانی قواعد زیباشناختی هنرهای شرقی از جمله هنر و ایرانی در ذات ، متفاوت از قواعد نظام زیبا شناختی امروز غرب است. ( 49 )

در واقع ، بنیاد مبانی نقد و نظریه ادبی امروز غرب اساساً بر پایه استدلال ، تحلیل و تجزیه است برای نظام های قیاسی – و بر عکس تجزیه ، تحلیل و استدلال – است برای نظام های استقرائی در حالی که در کل نظام زیبا شناختی ادب فارسی ، همواره اصل بر اساس استنباط ، کشف و تجربه است. در این نظام خاص ، تجزیه ، تحلیل و استدلال چندان جای درخوری ندارد و امر ادبی به عنوان یک کل یک پارچه ، هرگز شأن خود را در حد تجزیه ، تحلیل و استدلال پایین نمی آورد. » ( 49 )

 واقع آن است که  نقد و نظریه ادبی غرب بر بنیاد سه پایه ی استدلال ، روشمندی و تجربه شکل گرفته است و بنیاد مبانی زیبا شناسی مسلمین بر نوعی استنباط و شهود و تجربه درونی استوار است بنابراین و

به حکم مواد مورد مطالعه ، نگارنده اثر مورد بحث نیز به ناچار از همین روش استنباطی و شهودی و  تحلیلی - ذهنی به نگارش اثر خویش پرداخته است و بی شک « از معنا تا صورت » اثری تحلیلی و ذهنی است ضمن حفظ ارزش های تحقیقی.

نگارنده هنگام بررسی آراء نظامی در باب ادبیات و شعر ، آن هنگام که به برشماری عوامل افول سخن از دیدگاه نظامی می پردازد. تکرار را با تعبیر از خود دزدی یکی از آفت های سخن می داند و منظورش را از آن چنین بیان می کند  « یعنی مطلبی را که یک بار شاعری به صورت خلاقه مطرح نموده است، ده ها بار دیگر به شیوه های مختلف از آن سود جوید و دیگر اثر خلاقه جدیدی نیافریند » جالب است که نویسنده خود گرفتار این دام بلاست. اساسی ترین ایراد این اثر دکتر محبّتی همین است که سخن را به درازا کشیده است و هر بار که مطلبی را عنوان می کند در ادامه چندین بار دیگر از بعدهای مختلف به همان مطلب می پردازد. مطالب را تا جایی که ممکن است تقسیم کرده و دسته بندی می کند و دوباره و سه باره از بعدهای مختلف بیان می کند. این تکرار حتی بر یادداشت های نگارنده این سطور نیز سایه افکنده است. شاید این اطناب و تطویل ناشی از وسواس دقیق وی در ارائه برهان و عقلانیتی باشد که در تمام اثرش موج می زند. و قصد دارد همه جوانب کار را مطرح سازد و هیچ زاویه ای را فروگذار ننماید. اما در روزگاری که « زمان »  گوهر نایاب است و مردم ، حتی اهل علم ، کمتر رغبتی نسبت به مطالعه مطالب طویل از خود نشان می دهند این حجم بسیار و تطویل در سخن ، به پذیرش این اثر علارغم ارزشمندی صدمه وارد می سازد و مخاطبین را ملول و رنجیده خاطر می سازد.

بدین جهت این اثر زیبا و ارزشمند دوجلدی نیاز به بازنگری و خلاصه شدن در یک جلد دارد.

« از معنا تا صورت » گذشته از تحقیقی بودنش یک اثر تحلیلی است و نگارنده با ارائه برهان های عقلی و نقلی و منطقی و در عین حال مستند سعی دارد وجود نقد و نظریه ادبی در گذشته ادبی این سرزمین را به اثبات برساند. در مقدمه کتاب آمده است « این کتاب هر چه هست کوششی است صادقانه برای ایجاد و آغاز زمینه های تئوری پردازی در فرهنگ و ادب ایرانی تا آن جا که اگر عمده کوشش های مؤلف چندان توانا و تمام نباشد امّا ترس از نظریه پردازی را از دلی برداشته باشد. » ( 39 )

او به مسئله ای پرداخته است که بین اهل ادب حل شده انگاشته می شود و این امر سخن در باب این که او موفق بوده یا نه و قضاوت در این مقال را دشوار می سازد. در هر حال واقع آن است که خرق عادت در میان این قوم ایرانی کاری بس شگرف و صعب و گاه لاممکن است حتی در میان دانایان.  به هر روی تلاش وی ستودنی و قابل تحسین است که رنج و ملال بسیار او دست کم مواد اولیه تحقیقات بعدی را فراهم آورده و تقریباً تمامی نگره ها و امکانات در مورد نقد و نظریه ادبی در ادب کلاسیک ایران را یک جا گرد آورده است و کار را برای آیندگان آسان ساخته و کتاب مرجعی در زمینه « نقد و نظریه ادبی در ادب کلاسیک فارسی » برای نسل های بعدی به یادگار گذارده است.

                                                                                                                   و من الله التوفیق

                                                                                                     پانزدهم بهمن هزار و سیصد و نود و شش

                                                                                                                          پرویز راجی کجل

 

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396برچسب:, | 7:16 | نويسنده : پرویز راجی کجل |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.
?

  • ايف آي دي